محمد

آخرین نظرات
  • ۱۷ بهمن ۹۶، ۲۳:۱۶ - پروژه هوش مصنوعی
    عالی
  • ۱۷ بهمن ۹۶، ۰۱:۱۵ - پروژه متلب
    عالی
  • ۱۵ بهمن ۹۶، ۲۳:۴۸ - پروژه متلب
    عالی
  • ۰
  • ۰

دختری که بر اثر دعواهای بیش از حد پدر و مادرش زندگی اش نابود شد

رز پاتوق : از روز اول زندگی مشکل داشتیم. حساسیت بیش‌ازحد همسرم درمورد خانواده‌اش باعث شد واکنش نشان بدهم، آن هم واکنش منفی. بیشتر دعوا و مرافعۀ ما سر همین مسئله بود.دختری که بر اثر دعواهای بیش از حد پدر و مادرش زندگی اش نابود شد

 دختری-که-بر-اثر-دعواهای-بیش-از-حد-پدر-و-م

دختری که بر اثر دعواهای بیش از حد پدر و مادرش زندگی اش نابود شد

من به خانۀ خواهر و برادرش نمی‌رفتم و او با خانواده‌ام رفت‌و‌آمد نمی‌کرد. حاصل این زندگی دو فرزند بود، یک پسر و یک دختر، و بچه‌ها ناظر و شاهد دعواهای تکراری ما بودند.

دوست داشتم احترامم جلوِ بچه‌هایم حفظ شود اما پسر و دخترم از من و مادرشان درس گرفتند که چگونه عصبانی و زودرنج باشند و به دیگران بی‌احترامی کنند. سر همین رفتار، پسرم را در حد مرگ کتک می‌زدم.

هر‌چه بیشتر کتکش می‌زدم بدتر می‌شد. به‌زور دیپلم گرفت و بعد سربازی‌اش فهمیدم با دوستان نااهل رفت‌و‌آمد می‌کند و به دام اعتیاد افتاده است. همسرم مرا مقصر می‌دانست و حسابی درگیر مشکل او شده بودیم. می‌خواستم به هر قیمتی شده از منجلاب اعتیاد نجاتش بدهم اما یک مشکل دیگر سر راهمان سبز شد. حالا دخترم سرکش شده و نه‌تنها به من بلکه به مادرش توهین می‌کند. دخترم که دانشجوست اصلا حرف‌شنوی نمی‌کرد.

تیپ و قیافۀ اجق‌وجق و دیر و زود آمدن و رفتنش عذابمان می‌داد. دیروز همسرم می‌گفت لباس‌های دوستش که به خانۀ ما آمده بود بوی سیگار می‌داد. گفتم: «دیگر حق نداری با او راه بروی.». توی چشمانم نگاه کرد و حرف‌های بی‌ربطی زد. جر و بحثمان بالا گرفت.

آن شب از خانه فرار Escape کرد و
  • ۹۶/۰۴/۳۱
  • محمد محمدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی